رهیافتی نو به مفهوم واژه تنقبت در زیارت عاشورا
758 بازدید
موضوع: ادبیات عرب

از دیرباز در رابطه با معنای واژه تنقبت در این فقره از زیارت عاشورا «و لعنَ اللهُ أمةً أسرجتْ و ألجمتْ و تنقّبتْ لقتالك» بحث و گفت‌وگو بوده است. از مرحوم کفعمی و علامه مجلسی گرفته تا مرحوم میرزا ابوالفضل کلانتر و مقاله‌های مستقلی که امروزه نوشته شده این موضوع را به بحث گذاشته‌اند.

خاستگاه اشکال آن است که اولا واژه «نقاب» ویژه زنان است و برای مردان از واژه «لِثام» بهره گرفته می‏‏ ‏شود نه نقاب؛ وفي الرواية: «لا تُصَلِّ وأنت متلثّم ولا يجوز للنساء الصلاة وهُنّ متنقّبات».[1] ثانیا نقاب زدن در جنگ مرسوم نبوده و هیچ گزارشی هم درباره نقابدار بودن لشکر عمر سعد در دست نیست بلکه برعکس، حسب و نسب و اسم و رسم بسیاری از آنان مشخص است.
بدین روی علماء و پژوهشگران در صدد توجیه آن برآمده و راهکارهایی چند مطرح کرده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
1. مقصود از نقاب زدن آماده شدن است؛ یعنی آماده شدن مردان به نقاب زدن زنان تشبیه شده است.
2. تنقبت از نُقْبَة _که نوعی شلوار است_ گرفته شده است نه از نقاب.
3. تنقبت از نقابت _به معنای ریاست_گرفته شده است یعنی ریاست کردند و لشکر را جمع کردند.
4. واژه تنقبت مصحَّف است و صورت صحیح آن تقنّبت به تقدیم قاف بر نون است یعنی مسافت دوری را پیمودند.
5. در اصل تنکّبت بوده که در آن تصحیف شنیداری رخ داده و به صورت تنقّبت درآمده است؛ تنکبت یعنی تیر و کمان به دوش افکندند.
6. در برخی از نسخ زیارت عاشورا مانند کامل الزيارات واژه تنقّبت نیامده است.
احتمالات و توجیهات دیگری نیز مطرح شده که شاید مجموعا بالغ بر بیست احتمال باشد. لکن بسیاری از این راهکارها صرف تکثیر احتمالات ریاضی به هدف خروج از بن بست با قطع نظر از استعمالات زبانی است به طوری که می‌توان ده‌ها توجیه دیگر بر این دست از توجیهات افزود و حد یقفی برای آن متصوّر نیست.
باری، برخی از این توجیهات مانند توجیه نخست فاقد ارکان تشبیه است زیرا جامعی بین نقاب زدن زنان و آماده شده مردان وجود ندارد. برخی دیگر از توجیهات مانند توجیه دوم و سوم با سیاق کلام یعنی با زین کردن و لگام زدن اسب‌ها همخوانی ندارد، وانگهی سر از واژه‏ تراشی بی‏ پشتوانه و بدون اجازه واضع درآورده است. توجیه چهارم هم با واقع و تاریخ قطعی در تضاد است زیرا مسافت کوفه تا کربلا چندان زیاد نیست. همچنین عموم توجیهات ذکر شده و نشده تکلف‏‏آمیز و در واقع پناهنده شدن به معانی غریب و بسیار کم کاربرد تنقبت یا تصحیفات ادعائی آن است که با معنای روشن و گویای اسراج و الجام ناسازگار است.
نگارنده بر این باور است که دو محذور پیش‏گفته یعنی اختصاص نقاب به زنان و مرسوم نبودن نقاب در جنگ در صورتی است که تنقُّب در فقره یاد شده از زیارت عاشورا به معنای حقیقی خودش یعنی روبند زدن به کار رفته باشد. این در حالی است که قرائن و شواهد حاکی از آن است که تنقُّب در معنای مجازی خودش به کار رفته و از جامۀ رزم بر تن کردن و مسلح شدن به جنگ‏‏‏ افزارها استعاره آورده شده است؛ «و لعنَ اللهُ أمةً أسرجتْ و ألجمتْ و تنقّبتْ لقتالك» یعنی خدا لعنت کند گروهی را که برای جنگ با تو اسب‏ ها را زین کردند و لگام زدند و جامه رزم در بر کردند.
توضیح آنکه ویژگی بارز نقاب، ساتر بودن و پوشاننده بودن آن است و لذا در زبان فارسی پوشیه نامیده می ‏‏شود. در عربی نیز نقاب را نقاب گفته‏‏‏ اند زیرا نُقبه یعنی چهره را می‏‏ پوشاند؛ «و قيل: النُّقْبة اللَّوْنُ والوَجْهُ؛ قال ذو الرمة يصف ثورًا:ولاحَ أَزْهَرُ مَشْهُورٌ بنُقْبَتهِ/كأَنَّه حِينَ يَعْلُو عاقِراً، لَهَبُ‏. قال ابن الأَعرابي: فلانٌ مَيْمُونُ النَّقِيبة والنَّقِيمة أَي اللَّوْنِ. ومنه سُمِّيَ نِقابُ المرأَةِ لأَنه يَسْتُر نِقابَها أَي لَوْنَها بلَوْنِ النِّقاب‏».[2]از سوی دیگر جامه رزم مانند کلاه‏خود و زره و سایر جنگ‏‏ افزارها نیز پوششی برای جسم آدمی در میدان جنگ است و لذا می ‏توان از جامۀ رزم بر تن کردن و مسلح شدن تعبیر به نقاب زدن کرد. بنابراین «تنقَّبت» به معنای «تدرَّعت و تسلَّحت» است. بدین روی لغوی سرشناس زبیدی در معناشناسی نقاب می‏ گوید: «والنِّقابُ: وهو القِناع على مارِنِ الأَنْف».[3] یعنی نقاب همان قناع (مقنعه) بر نرمه بینی است. به بیان دیگر اگر مقنعه دور دهان و نرمه بینی برگردانده و پیچیده شود نقاب نامیده می‏ شود. وی در جای دیگر در مقام بیان معانی مجازی قناع چنین می ‏‏نویسد: «ومِنَ المَجَازِ: القِنَاعُ: السِّلاحُ، يُقَالُ: أَخَذَ قِنَاعَهُ، أَي: سِلاحَه، ومنه قَوْلُ المُسَيَّبِ بنِ عَلَسٍ: إِذْ تَسْتَبِيكَ بأَصْلَتِيٍّ ناعِمٍ/قامَتْ لتَقْتُلَه بِغَيْرِ قِنَاعِ،‏ ج: قُنُعٌ، بضَمَّتَيْنِ، وأَقْنِعَةٌ ... ومن المَجَازِ: رَجُلٌ‏ مُقَنَّعٌ‏، كمُعَظَّمٍ‏: مُغَطًّى بالسِّلاحِ، أَو عَلَيْهِ‏- أَي عَلَى رَأْسِه- مِغْفَرٌ، وبَيْضَةُ الحَدِيدِ، وهِيَ الخُوذَةُ: لأَنَّ الرَّأْسَ مَوْضِعُ‏ القِنَاعِ‏، وفِي الحَدِيثِ‏: أَنَّه صلّى اللَّه عليه وسلّم زارَ قَبْرَ أُمِّهِ في أَلْفِ‏ مُقَنَّعٍ أَي في أَلفِ فارِسِ مُغَطًّى بِالسِّلاحِ».[4] ابن درید نیز می ‏نویسد: «وكلّ مُغَطٍّ رأسَه فهو مقنَّع‏، ومن ذلك قولهم: تقنّع‏ القومُ في الحديد، إذا تكفّروا ولبسوا المَغافر والبَيض والكَمِيّ. المقنَّع‏: المتكفَّر بالسلاح، و قال مرّة أخرى: بالحديد».[5] يعنی معنای مجازی قناع، سلاح و معنای مجازی تقنُّع مسلح شدن و جامۀ رزم پوشیدن است. و با توجه به نبود فرق بین قناع و نقاب و نیز نیاز نداشتن به اجازه واضع در استعمال مجازی، کاربست نقاب به معنای سلاح و تنقُّب به معنای مسلح شدن و جامه رزم پوشیدن ثابت می ‏‏شود. گواه دیگر بر صحت این ادعا -و البته غیر قابل استدلال- آن است که اگر اهل لسانی بر معنای مجازی واژه تقنَّعت واقف باشد با شنیدن واژه تنقَّبت نیز، بی‏ درنگ همین معنا به ذهنش تبادر خواهد کرد.
کوتاه سخن آنکه هر کس با کلام عرب خوگیر بوده باشد و با فنون بیان و نثر و نظم و خطب و مکاتیب و رسائل آنان سر و سری داشته باشد و از ذوق سلیم و سرشت مستقیم بهره‏‏ ای برده باشد اندک تردیدی در معنای گفته شده برای تنقبت به دل راه نمی ‏دهد. گفتنی است رهیافت ارائه شده فی الجمله بسط دیدگاه مرحوم کفعمی است که کهن‏‏ ترین نظریه در این زمینه به شمار می ‏‏رود. علامه مجلسی می‏‏ نویسد: «وقال الكفعمي يمكن أن يكون المعنى مأخوذا من النقاب الذي للمرأة أي اشتملت بآلات الحرب كاشتمال المرأة بنقابها فيكون النقاب هنا استعارة».[6]
اللَّهُمَ‏ ارْزُقْنِي‏ شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلَام‏.
محمد نادری

پانوشت:
[1]. فقه الرضا، ص 101.
[2]. لسان العرب، ج 1، ص 768.
[3]. تاج العروس، ج 2، ص 447.
[4]. تاج العروس، ج 11، صص 408-410.
[5] . جمهرة اللغة، ج ‏2، ص 943.
[6]. بحار الأنوار، ج 98، ص 302.